به گزارش پایگاه خبری وتحلیلی افلاک ورزشی، فوتبال لرستان علیرغم داشتن قدمتی طولانی در سطح کشور در بسیاری از موارد از دیگر استان ها فرسنگ‌ها عقب افتاده است، موفقیت‌ اخیر  فوتبال استان در صعود خیبر به لیگ دسته اول  نشان داد که فوتبال لرستان هنوز معدن استعدادهای ناب فوتبالی است، همان اتفاقی که در دهه 50تا70 هم حادث می‌شد و همواره در فوتبال کشورلرستان  به عنوان یکی از استان‌های فوتبال‌خیز مطرح بود.

اما خودمان را فریب ندهیم، فوتبال لرستان بجز در مورد ذکر شده بالا دیگر حرفی برای گفتن ندارد، فوتبالیستی 19 یا 20 ساله که به اوج فوتبال خود نزدیک شده در میان هیاهوی بی‌برنامگی، کج سلیقگی و مشکلات مالی باشگاه‌های لرستانی  غرق شده و به فنا می‌رود.

باشگاههای لرستانی  هم اکنون در رسم و رسوم مدیریتی خود به شدت در شیوه‌های سنتی خود متوقف مانده‌اند و تنها خروجی گفته‌های آنها این است که «مسئولان باید پول بدهند» غافل از اینکه این شیوه مدیریت سالهاست که منسوخ شده است و تزریق پاداش‌های 2 یا 3 میلیونی برای کل تیم دیگر حتی تسکین‌دهنده هم نیست. براستی مدیری که هیچ راهکاری برای اداره کردن باشگاه و درآمدزایی ندارد با یک فرد عادی چه تفاوتی دارد؟

این خانه از پای بست ویران است

مسئولان استان نه اکنون بلکه شاید در سالیان متمادی اخیر شیوه‌ای راهگشا برای عبور از باشگاهداری سنتی و ورود به دنیای مدرن ورزش امروز اندیشه نکرده‌اند، بارها مدیران باشگاه‌ها برای گذران امور اجرایی خود فقط طلب پول می‌کنند، اما شاید یکبار به فکر طرح‌های درآمدزایی و طلب همیاری مسئولان در این زمینه نکرده‌اند.

مالکان و مدیران باشگاهها باید برای ورود موفق و کارساز در عرصه فوتبال کشور با همکاری مسئولان استان زمینه واگذاری باشگاه‌ها را به نهادهای دولتی فراهم کنند، هرچند بحث خصوصی‌سازی هم اکنون مطرح است اما به واقع باید گفت که باشگاه‌های مطرح و با برنامه کشور هنوز از بودجه دولت ارتزاق دارند.

فوتبال لرستان  بجز مقطعی کوتاه که شهرداری ونوسازی مدارسدهه 70 تیمداری کرد و در مدت زمانی چهار ساله که سپاه  حامی  فجر57 (خیبر) بود هیچگاه از نظر مالی روی خوش ندیده است و روز به روز در حال نزول است.

در سالهایی که شیوه‌ای سنتی بر فوتبال حاکم بود، فوتبال لرستان به استانهای مطرح فوتبال کشور همچون خوزستان و تهران در رقابتی تنگاتنگ بود، اما در گذر از فوتبال سنتی همسایه لرستان یعنی خوزستانی‌ها گوی سبقت را به شدت از ما ربودند و در حالیکه تیم‌هایی همچون کارگر آبادان، جنوب و شاهین اهواز در فوتبال کشور قدرت نمایی می‌کردند، در مقطعی دست از باشگاهداری سنتی برداشتند و با همکاری بجا و شایسته مدیران باشگاه‌ها و پیگیری‌های موثر مسئولان استانی تیمهای خود را به وزرات نفت و شرکت فولاد خوزستان واگذار کردند تا هم اکنون این دو باشگاه تبدیل به الگو و نمادی در اصول صحیح باشگاهداری در جنوب کشور تبدیل شوند.

در اصفهان هم در اقدامی مشابه در اوایل دهه 70 تیم سپاهان به شرکت فولاد مبارکه واگذار شد تا ادامه حیات این باشگاه قدیمی با مخاطره مواجه نشود.

هم اکنون فوتبال لرستان با وجود تمامی استعدادهای ناب خود در هاله‌ای سنگین از مشکلات مدیریتی و مالی قرار دارد که همت مسئولان را طلب می‌کند تا با تشکیل کار گروهی در این زمینه و الگو برداری از استان‌هایی موفق همچون اصفهان و خوزستان راهکاری اساسی در این خصوص طراحی شود.

همه ساله قبل از شروع مسابقات مدیران باشگاه ها در تکاپوی انتخاب سرمربی هستند. و این وضعیت هم برای استان ما نیز وجود دارد.

اما هر بار مدیران ما با یک مشکل اساسی روبرو می شوند آنهم مرز بین احساسات و عقلانیت. اگر در مسیر احساسات قدم نهند که معلوم نیست از ناکجا آبادها سر در بیاورند. اما اگر پیرو عقل و منطق باشند و در این مسیر قدم گذارند مطمئنا به مسیر خوشبختی خواهند رسید.

وقتی به چند سال اخیر فوتبال استانمان نگاه می کنیم می بینیم که موفقیت نصیب مربیان بومی بوده است. که آنهم دلایل خاص خود را دارد. که می توان به درک و فهم این مربیان نسبت به حال و روز فوتبال لرستان اشاره کرد. ازفجر خرم اباد که با ناصر میرزایی در آستانه  لیگ برتری شدن بود  یا داتیس ودارتاک  که با سعید سپهوند که دو صعود تاریخی به لیگ دو روزهای خوشی که تنها و تنها بومیان توانستند خلق کنند. کاری که غیربومی ها حتی نتوانستند به آن نزدیک شوند وصعود خیبر به لیگ یک هم را باید مدیون زحمات سپهوند وموسوی دانست گاهی اوقات بد نیست انسان به پشت سر خود نگاه کند تا از تجربیات ارزنده ای که به ثبت رسیده است بهره لازم را ببرد.

مدیران ما اگر بدنبال خلق خوشبختی هستند بهتر است به مرز بین احساسات و منطق غلبه کنند تا بتوانند در مسیر کامیابی گام بگذارند

یاداشت :محمود داودی نژاد