-
چند روز قبل بود که در هیاهوی جام جهانی قطر، خبر کوتاهی با این مضمون منتشر شد؛ کریم باوی بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران درگذشت.
بسیار متاثر شدم و یاد داستان خودم با کریم افتادم ، داستان به بهمن سال۶۵ مربوط می شود ، کلاس دوم راهنمایی مدرسه آزادی کیانپارس اهواز ، در اوج جنگ، زیر بمب باران و موشکباران خوزستان و اهواز، که در آن شرایط صدها معلم و هزاران دانش آموز نگذاشتند سنگر مدرسهها زیر بمباران رژیم بعث عراق خالی بماند – که خود کمتر از سنگرهای خط مقدم جبهه نبود - یک نمایشنامه برای اجرا در دهه فجر نوشتم و به همراه دوستانم آنرا بازی کردیم. در آن شرایط جنگی نمایش ما گل کرد و قرار شد برای دانشآموزان شیفت مخالف و پدر مادرهایشان هم اجرا کنیم. در یکی از این اجراها در حالیکه سالن مدرسه پر از جمعیت بود، شخصی با معاون مدرسه وارد سالن شد که همه نگاهها به سمت او رفت، در حالیکه در حال اجرای نقش بودم و هم به عنوان کارگردان حواسم به بازی دوستانم بود، توجه ام به او جلب شد. او کریم بود؛ کریم باوی بچه جنوب، رزمنده بسیجی و بازیکن تیم ملی فوتبال که پس از چند دقیقه از سالن خارج شد و جمعیت به دنبال قهرمان از سالن خارج شدند و نمایش ما بههم خورد. او قهرمان دو جبهه بود؛ آنهم تقریبا هم زمان. حضور در جنگ با رژیم بعث عراق برای دفاع از شرف و ناموس ایرانی و بازی در تیم ملی فوتبال برای افتخارآفرینی و ایجاد شور و نشاط برای هموطنانش. اگرچه آنروز که نمایش ما بههم خورد، در حال و هوای کودکی از او ناراحت شدم، ولی بعدها فهمیدم باید در مقابل چنین قهرمانانی تعظیم کرد و کلاه از سر برداشت و به آنها افتخار کرد. کریم در سالهای پس از جنگ کمکم بهخاطر ترکشهایی که یادگار جنگ ۸ ساله بود، از فوتبال کنار کشید ولی روزگار بر وفق مراد او نبود، نامردیها و ناملایمات بسیار از روزگار دید؛ اگرچه خود نیز در این میانه بیتقصیر نبود؛ اما او با همه این سختیها همان کریم ماند، جوان شهرستانی که متظاهر نشد و نقش بازی نکرد. او چند روز قبل در کمال مظلومیت و نداری و بیخبری جامعه درگذشت، اگرچه کریمهای نسل بعد از او راهش را ادامه دادند، کسی مانند کریم باقری از میان آنها هنوز خاطره مردان واقعی فوتبال را تداعی میکند، ولی کریمهای نسل فعلی چطور؟
کریم باوی در همین قطر ستاره شد. سال 67 در جام ملتهای آسیا در قامت شاگرد پرویزخان دهداری سریعترین گل فوتبالی تا آن زمان را به زیباترین شکل ممکن وارد دروازه قطر کرد ، ولی ما کریم باوی را از یاد بردیم، تا اینکه خبر پرواز ابدی او را مانند آن پروازهای تماشاییاش شنیدیم، کریم رفت تا یکبار دیگر یادمان آورد چقدر خوشاستقبال و بدبدرقه و فراموشکار هستیم. آرزو میکنم که برای دیگر کریمها را قدر بدانیم؛ خواه فرزند خوزستان باشند، یا سیستان، اهل کردستان باشند یا آذربایجان و یا هر جای دیگری این سرزمین. امیدوار باشیم اینگونه نباشیم که درباره کریم باوی بودیم. - علی بدیع