دسترسی سریع

 

 

نظر سنجی

مجوز رسانه

 

مرسوم است که خاطرات جنگ را بزرگترها تعریف می کنند. کسانی که حماسه ها آفریدندودلاوریشان به حق مقدس وستودنی است وهرگزهم ازیادها نخواهد رفت.

اما کودکان جنگ هم تا جایی که سنشان قد می دهدازجنگ خاطره دارند.خاطرات آنان حکایت زندگی غنچه های سرخی است که جنب وجوش بچگی شان درزمان جنگ گذشت وآنها را شریک حماسه پدران وبرادرانشان کرد.

جنگی سرشارازحماسه وایثارکه مردم پلدخترلرستان نیزدرآن نقش برجسته ایی ایفا کردند.

پلدختر،روایت غنچه های سرخ یک شهر

با آغازتجاوزرژیم بعث عراق به مرزهای ایران ،رشید ترین فرزندان پلدخترمانند بقیه همتباران لروهم میهنان دربرابرصدامیان سینه سپرکرده ودشمن را پشت مرزها ناکام گذاشتند.این درحالی بودکه این شهرجنوبی لرستان مدام مورد هدف بمبارانهای دشمن قرارمی گرفت.

مراد روشنی مدیرکل کنونی بنیاد شهیدوایثارگران استان لرستان دراین رابطه به خبرنگار  خبرگزاری برناازپلدخترلرستان می گوید: پلدختر312شهید تقدیم انقلاب ومیهن کرده است که 63 تاازآنان دانش آموزبوده اند.

روشنی بیان می کند:پلدختربه هویزه ثانی ودومین شهر شهیدپرورکشورمعروف است.این شهر83 بارازسوی رژیم بعث عراق بمباران شدکه مخوف ترین آنها در تاریخ 25/11/65اتفاق افتاد.

مدیر کل بنیاد شهید لرستان می افزاید: درسال 65 که خودم ریاست بنیاد شهید پلدختررا برعهده داشتم شخصاًشهدا راغسل ودفن می کردم  ودربمباران سال 65 جمعاً35 شهید راغسل ودفن نمودم .

مراد روشنی مدیر کل بنیاد شهید وامورایثارگران لرستان درپایان گفتگوباخبرگزاری برنا به 40 نوجوان شهید پلدخترنیز اشاره می کند.

 40 نوجوان شهید یا به عبارتی دیگر40 غنچه سرخ که درجبهه جنگ یا بمبارانها پرپر گشتند.

مسلماً خاطره آنها دریاد هم نسلان وهم بازیهایشان باقی  مانده است.بچه هایی که آن زمان در بازیها، درس ومدرسه با هم یکی بودند.

 دوستان وهمبازیهای آن غنچه های پرپرحالامسن تر شده اند. بسیاری از آنها چه درجبهه یا چه درزیربمباران جنگنده های دشمن بعثی هم درس ومشق را رها نکرده ،با اراده به تحصیلاتشان ادامه داده وترقی کردند وحتی امروزبه مقامات بالا رسیده ودرصحنه مدیریت ها هم ظاهر شده اند.خیلی هاشان خانواده تشکیل داده اند والان دارای همسروفرزند هستند.

داریوش جودکی یک معلم است وبرادرش درآغاز جنگ تحمیلی بوسیله بمباران شهید شده است اوتعریف می کند:بچگی ما درزمان جنگ گذشت. ما آن زمان دانش آموز بودیم من چند تا بمباران یادم هست.در یکی ازاین بمبارنها که سال 62بودودرحافظه مردم شهر پلدختربمباران مشهوری هم هست برادربزرگم حسین شهید شد. اوتنها پانزده سال داشت ومحصل بود.جالب اینجاست که او با این سن کم انگیزه جبهه رفتن هم داشته است ولی تقدیرش این بود که دربمباران شهید شود.

امین کایدی که 33سال دارددرباره درک خود از دفاع مقدس می گوید: من اواخر جنگ بیشتر دریادم مانده است.اما تاجایی که خودم می فهمم هشت سال پدران ما دست اززندگی وخانواده ها کشیدندوازمرزهای کشورعزیزمان دفاع کردند.بعضی ازاین شهیدان فامیلهای خودم هستندوازدلاوریهایشان زیاد برایم تعریف می کنند. امین درادامه بیان می کند: پلدختردرکنار این همه دلیری که فرزندان رشیدش درعملیاتهای مختلف نشان دادند،زیادهم بمباران شد وآسیبهای زیادی هم دید که آثارش برجسم وروان مردم وخانواده ها هنوزهم ادامه داردو حالا که سطح سوادبالا رفته بایدآسیب شناسی گردد.

سرمایه هایی که به کمک ما آمدند

یک محقق که درزمینه فرهنگ ومسائل اجتماعی لرستان تحقیق می کنداعتقاد دارد:جنگ هشت ساله یک جنگ میهنی وهمیشه مقدس است ونقش لرهابسیاربرجسته وستودنی است.هر زمان جنگی میهنی درمی گیرد کل سرمایه های کشوربه کمک برمی خیزند مانند سرمایه های اجتماعی وقدرت معنوی آن مردم بوسیله حمایتهایشان ودرلرستان نیز لرها سرمایه های مادی ومعنویشان را برای پیروزی بکارانداختند .

آقای محمدی می افزاید:این سرمایه ها بخصوص در زمان جنگ  تحمیلی خیلی به نقش لرها برای پیروزی ایران در جنگ کمک کرد.حمایت مردم درپشت جبهه ها بی نظیر بود. همین عشایرلرکه دارای گله های فراوان بودند.برای غذای رزمندگان درخط مقدم ،دامهایشان را هدیه می کردند.

این پژوهشگر ادامه می دهد:با بمباران شهرهامردم جنگ زده شهری چون پلدختربا زن وبچه به روستاهای پدری وتوی کوههاپناه می بردندودرآنجا چندین خانوارمثل خواهر وبرادرباهم زندگی می کردند.از نظرتغذیه ومعیشت هم با اینکه کشورتحت فشار جنگ وتحریم بود ولی سبک معیشتی زندگی روستاییان وعشایرلرکه لااقل دارای گله ودام بودند توانست تا حدودی جبران کمبودمواد غذایی مثل لبنیات وگوشت واین چیزها رابرای مردم جنگ زده کند. البته ازنظرعاطفی مردم هم دلسوزتربودندوبایکدیگرهمدردی می کردندوقناعت ودلپاکی لری را داشتند.چون دریک نظام خویشاوندی ایلیاتی خاص لرها زندگی می کردنداینها سرمایه های اجتماعی خوبی بودند که این روزها متاسفانه دیگربه چشم نمی خورند.

علی رضاکه درزمان جنگ دانش آموزابتدایی بوده است درهمین رابطه تعریف می کند: یادم می آید هرخانواده ایی که درشهرزندگی می کرد ازترس بمباران به دهکده پدری اش که طایفه وفامیلهایشان درآنجا ساکن بودندمی رفتند ودرپناه صخره ها وشکاف کوه ها آرام می گرفتند تا ازبمباران جنگنده های عراقی درامان بمانند.خاطرم هست وقتی کلاس سوم بودم درزمستان سال 65 بعد ازیک بمباران شدید خانواده ما هم وسایل خانه مان را بارزده وبه روستای پدریمان دردشت جایدررفتیم. کل خاطرات بچگی من در زمان جنگ اتفاق افتادودرکنارشیطنت های بچگی هم بدرقه رزمنده ها به طرف جبهه یادم هست هم بمبارانها.

آقای محمدی محقق لرستانی که درزمینه روانشناسی اجتماعی نیز مطالعاتی داردبراین نظر است:جنگ برروی کودکان ونوجوانان تاثیرات خاص خودرا می گذارد که حتی دربازیها وحرکات آنها منعکس می شود.

"رضا - د " با اشاره به زخمی شدنش در یکی از بمبارنها تجربه خودش ازجنگ رااینچنین بیان می کند:من درزمان جنگ دانش آموز ابتدایی بودم .ودریکی از اولین بمبارنهای شهر هم زخم برداشتم .من آن روزها توی آسمان پلدخترهرچندوقت یک بارجنگنده هایی می دیدم که خط سفیدی از دوددنبالشان بود وبرایم عجیب بودند .معلمهادرمدرسه به ما قلکهایی می دادندکه شکل تانک ونارنجک بود ما آنها را درخانه پرازپول می کردیم وبه مدرسه می بردیم تا مسئولین آن زمان شهرهمه آنها را به کمک رزمندگان برسانند یا برای رزمنده هانامه های کودکانه می فرستادیم وبعدها پاسخی از طرف بچه های جبهه دریافت می کردیم.تمام نقاشی های ما شکل تانک وتفنگ وهواپیماهای ایرانی بودوقتی که جنگ هم تمام شد من کلاس چهارم ابتدایی بودم .

خاطره آواهای  حماسی

حسین پورحیدروندمداح اهل بیت است و امروز صدای خاص خودش را دارد وسبکش مستقل است ولی در زمان جنگ شباهت صدای او به صدای صادق آهنگران مداح معروف کشورشهره بودوتمامی دانش آموزهای پلدختری که ازآن زمان خاطره دارند با صدای حسین که مثل آهنگران درمراسمات مختلف وصف مدرسه سرودمی خواندآشنایند.پورحیدروند دوباربا آهنگران ملاقات داشته است وآهنگران اورا می شناسد.خود اوبیان می کند:صدایم شبیه آهنگران بودوبا توجه به تاثیرایشان درآن زمان نوحه هایش را به شدت پیگیری وتمرین می کردم ودرصف مدارس درزیر بمباران دشمن نوحه ها را به سبک وشبیه خود آهنگران برای بچه هاوحتی بزرگترهااجرا می کردم به حدی که وقتی افرادی ازشهرهای دیگربه پلدخترمی آمدندیا تصویرمرا نمی دیدند می گفتندآهنگران درپلدختربرنامه اجرا می کند.این مداح اهل بیت که کودکی اش درزمان جنگ گذشته است احساسش را درباره آن روزها اینگونه ابرازمی کند: من خوشحال هستم که به عنوان یک عضوکوچک نسل جنگ به نام" آهنگران پلدختر"درحافظه هم سن وسالهایم مانده ام ولی بیشترازهمه به کسانی افتخارمی کنم که در راه میهن وناموسشان جان خویش را فدا کردندوشهید شدند.دراین هفته مقدس یادشان گرامی باد.

حماسه پدران ما

زهرا ساتیاروندفرزند شهید است .پدراوشهید بهزادساتیاروند درتیرماه 62 به جمع شهدای مفقودالاثر پیوست.این فرزند شهید درباره درک وتصویر خود ازدفاع مقدس به خبرگزاری برنا اینگونه بیان می کند:زمانی که پدرم شهید شد من شش ماهه بودم .تداعی خاطرات جنگ حس خوبی را انتقال نمی دهد چون جنگ برای همه آدمهارنج آوراست.اما وقتی به حماسه پدرم ودفاع اوازناموس ملتش فکرمی کنم حس افتخاربه من دست می دهد.آنها به خاطر ناموسشان جنگیده اندواین راهی بوده که خودشان انتخاب کرده اند. خانم ساتیاروند درادامه میگوید: وقتی هم که امروزبه شرایط برخی ازکشورهای خاورمیانه که درگیرجنگند نگاه می کنم که چطوردربرابردشمن وایستادگی دربرابرتجاوزداعش به جای دفاع ،مردها دست زن و بچه هایشان را می گیرند وبه کشورهای اروپایی فرارمی کنند بیشتربه پدرم وهمه شهیدان این کشورافتخارمی کنم چون پدران ما اینکاررا نکردند ما از زادگاهایمان فرارنکردیم بلکه زیربمباران شهر،دردل کوهها وشکاف صخره ها جا گرفتیم ودورازماپدران ومردانمان درخط مقدم نبرد با غیرت ومردانگی جلوی دشمن را گرفتند وازناموسشان دفاع کردند.اینگونه است که همه ما باید به حماسه پدرانمان درهشت سال دفاع مقدس افتخار کنیم ویادشان را گرامی بداریم .

حکایت غنچه های سرخ جنگ حکایت بخشی از تجربه های نوباوگان ملتی است که ازهشت سال پایمردی ومیهن پرستی بزرگترهایشان آگاهندومفتخرندکه شریک حماسه های پدران وبرادرانشان هستند.

درهرحال کودکان ونوجوانان نیز بخشی ازنسل جنگندکه شرایط وتجربه های خاص خود را تا حد شهادت وزخمی شدن دربمبارانها دارندواگرچه خردسالی اجازه شرکت درنبرد رابه برخی ازآنها نمی داد ولی به دفاع مقدس متعلقند وحق دارند نظراتشان را باره آن روزگاری که برآنها گذشت بیان کنند.

گزارش:رضا جودکی نژاد- پلدختر

مدیر
Author: مدیر
خبرنگار :
محمود داوودی نژاد
عنوان :
مدیر مسئول پایگاه خبری افلاک ورزشی

نوشتن دیدگاه

Back to Top